Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3224 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cut-out
U
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-outs
U
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
cabin altitude
U
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
wobble pump
U
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
window regulator
U
وسیله تنظیم پنجره
cabin pressure altimeter
U
ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
pressure adjustment
U
تنظیم فشار
ram
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
pressure gaverner
U
تنظیم کننده فشار
light-load adjustment screw
پیچ تنظیم فشار نور
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
lanceted
U
دارای پنجره یا طاق نوک تیز
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
superincumbent
U
دارای فشار زیاد فشاری
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
pressure cabin
U
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pore water
U
اب روزنهای
porous layer
U
لایه روزنهای
orificemeter
U
جریان سنج روزنهای
isallobaric
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
isallobar
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
titles
U
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title
U
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window
U
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
dead light
U
روزنهای که اطاق کشتی راازطوفان حفظ میکند
orifice meter
U
روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
hatchways
U
روزنهای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده
hatchway
U
روزنهای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده
constant speed propeller
U
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
negative stagger
U
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
double lancet
U
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal
U
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cockpit
U
کابین
cabins
U
کابین
cockpits
U
کابین
cabana
U
کابین
cabin
U
کابین
dowries
U
کابین
dowry
U
کابین
cascading windows
U
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
compartment
U
اطاقک کابین
cockpit
U
کابین خلبان
compartments
U
اطاقک کابین
cockpits
U
کابین خلبان
call boxes
U
کابین تلفن
call box
U
کابین تلفن
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
carrel
U
کابین یا اطاقک چوبی
aircraft control unit
U
کابین کنترل هواپیما
cabin crew
U
کارکن کابین
[هواپیما]
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
gondola
U
کابین انتقال اسکی باز به بالا
hatches
U
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
gondolas
U
کابین انتقال اسکی باز به بالا
hatched
U
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatch
U
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
sea skiff
U
قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
artificial horizon
U
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
transom
U
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
muffing
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
undwe the t. of
U
بعنوان
by way of
U
بعنوان
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
preparatorily
U
بعنوان تهیه
under the plea of
U
بعنوان به بهانه
under cover of frind ship
U
بعنوان دوستی
co-opt
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
co optation
U
پذیرفتن بعنوان همکار
co-opted
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opting
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
co option
U
پذیرفتن بعنوان همکار
surcharges
U
بعنوان جریمه گرفتن
patterns
U
بعنوان الگو بکاربردن
supervisory
U
بعنوان بررسی کننده
under the notion of
U
بعقیده بفکر بعنوان
co opt
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
surcharge
U
بعنوان جریمه گرفتن
co-opts
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
armlet
U
بازوبند
[بعنوان جواهر]
pattern
U
بعنوان الگو بکاربردن
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
marks
U
بعنوان سیگنال استفاده میکند
historicize
U
بعنوان تاریخ نشان دادن
record as target
U
ثبت کردن بعنوان هدف
sit-in
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
mark
U
بعنوان سیگنال استفاده میکند
to present oneself
[as]
U
خود را اهداء کردن
[بعنوان]
to take something as a joke
U
چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
parent
U
بعنوان والدین عمل کردن
sit-ins
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
under the guize of
U
بعنوان به بهانه درهیئت درزی
as
U
بهمان اندازه بعنوان مثال
instance
U
بعنوان مثال ذکر کردن
instances
U
بعنوان مثال ذکر کردن
sit in
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
Mountaineering . Mountain - climbing .
U
کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
on the score of neglect
U
بعنوان غفلت ازاین بابت
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink .
U
قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
tax incentive
U
مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی
I pulled him by the ears.
U
گوشش را کشیدم ( بعنوان تنبیه )
bait fish
U
ماهی کوچک بعنوان طعمه
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
for keeps
U
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
brushes
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
officiate
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
to forfeit something
U
چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
to tutor
U
بعنوان معلم سرخانه کار کردن
taskwork
U
کاری که بعنوان وفیفه انجام میشود
to lose something
U
چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
sand trap
U
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
lapboard
U
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
officiates
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiated
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
whatnot
U
غیره
etcetera
U
و غیره
exoskeleton
U
مو و غیره
grainer
U
و غیره
The letter is addressed to you .
U
نامه بعنوان شما نوشته شده است
To stipulate.
U
شرط کردن (بعنوان شرایط قرار دادن )
pattern
U
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
to lose something
U
مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
to forfeit something
U
مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
patterns
U
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
tail group
U
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
bucktail
U
نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
prototypes
U
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype
U
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
He has been exposed as a traitor.
U
هویت مخفی او
[مرد]
بعنوان خائن افشا شد.
collective goods
U
پارک و غیره
queueing
U
صف اتوبوس و غیره
queued
U
صف اتوبوس و غیره
queue
U
صف اتوبوس و غیره
queues
U
صف اتوبوس و غیره
etc
U
مخفف و غیره
track and field
U
دیسک و غیره
fallow
U
غیره مزروع
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
bags
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
eryngo
U
ریشه شقاقل که بعنوان مقوی باء مصرف میشود
writes
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
sprag
U
قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
bugging
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
Pickles are often eaten as a relish .
U
خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
bug
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
write
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
. Why,what was the harm?
U
چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
bugs
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
queen of
U
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
bag
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
May I use your name as a reference?
U
اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
lupulin
U
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
May I use your name as a reference?
U
اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
head hunt
U
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
treasury stock
U
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
Recent search history
Forum search
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
gorse melatonin
2
من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1
may fader good
1
Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1
but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
1
what is Labbad
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com